شایناشاینا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات شاینا کوچولو

جایزه برای شاینا

سلام خیلی وقته که اینجا نیومدم باید کلی چیز بنویسم تو این مدت شاینا خانوم کلی چیز یاد گرفته همه بن بن بن مقدماتیش رو یاد گرفته واسه همین واسش بن بن بن 1 رو گرفتم.و از اینم چند تا کلمه ای رو یاد گرفته و می تونه بخونتشون مثل :دهن دماغ درخت دخترم شعر هم یاد گرفته اولش یه توپ دارم قلقلیه رو که واسش میخوندم میدیدم قافیه هاش رو حفظه بعدم شعرای چاقاله بادوم رو یاد گرفت البته قافیه هاشونو چند شبی هم هست که شاینا خانوم تو تختش میخوابه و چند ماهی هم میشه که فقط شبا می می میخوره ما هم دیدیم دختری که این همه خوب و خانومه باید براش جایزه خرید واسه همینم با بابا مهدی رفتیم و واسش مداد رنگی و دفتر نقاشی و 3 تا از کتابای می می نی ...
2 آذر 1391

شاینا بلده بخونه

  سلام  شاینا خانوم این روزا بیشتر کلمات رو میگه دیگه مثل: بابایی-مامانی- عمه-عمو-دایی- ا (خاله)-فاطی (فاطمه)-هانی(هانیه)-نینی-عباس-میم(مریم)-بریم خلاصه کلی کلمه دیگع تازه لب تاپ هم میگه دخترم بعدشم دخترم از خیلی وقته که میتونه بخونه بععله دیگه     نه نه اینکه اواز بخونه   میتونه نوشته بخونه  مثلن اب بابا جوجه مامان دست پا دامن کت اسب تاب خلاصه اینارو از بن بن بن یاد گرفته ماشاالله دخترم                               ...
10 شهريور 1391

دختر شیرین من

شاینا چند وقتیه یعنی خیلی وقته نمیزاره بهش غذا بدیم .خودش میخواد غذا بخوره خانوم کوچولو مستقل شده اما وقتی قاشق میدیم دستش همه غذا رو میریزه زمین.غذای مامان و باباش هم میریزه ما گرسنه می مونیم .   دختر گلی امروز داییش رو صدا زد گفت دایی علی قبلن فقط می گفت دایی.به بابا سعید بابای خودم میگه بابا یید .به گربه هم میگه بیو بیو .وقتی بهش میگیم زنبور چی میگه میگه ویییییییز.خیلی با نمک شده .چند روز پیش کتاب داستانش رو اورد که براش بخونم تا عکس گوسفند رو دید خودش گفت ب بع.
25 ارديبهشت 1391

دلتنگی مادرانه

برای دخترم: وقتی خوابی دلم برات تنگ میشه.کنارت میخوابم دستای کوچولوت رو تو دستم میگیرم . بوسشون میکنم . وقتی خوابی دلم برا شیطنت هاتم تنگ میشه . واسه ی عزیزم گفتنات به زبون بچگی. دلم تنگ میشه واسه شونه کردن موهای نرمت واسه بستن موهات که با کلی وعده و وعید دردر رفتن میزاری ببندمشون. واسه وقتی گرسنه میشی میگی اش  .شین اش رو یه جوری بین سین و  شین تلفظ میکنی . وقتایی که 40 بار پشت سر هم میگی اب .وهمش رو میریزی زمین. وقتی خوابی دلم برای همه ی دردسرای شیرینت تنگ میشه
24 ارديبهشت 1391

شاینای مهربون

سلام به همه   شاینا خانوم چند وقتیه جیغ زدناش خیلی کمتر شده که اینم مدیون کتاب  (چگونه با کودکم رفتار کنم) هستمی.واقعن کتاب خوبیه.پیشنهاد میکنم بخونید. بعدش اینکه شاینا جان تو این سن عاشق تایید شدنه و اینکه ازش تعریف کنیم.توی کارای خوته هم به مامانش کمک میکنه.مثلن موقع جمع کردن سفره نمک پاش یا قاشق و چنگال رو میاره تو اشپزخونه.خیلی دخمل مهربونیه. ماشالله.  
14 ارديبهشت 1391

کلی خبر از شاینا

سلام به همگی ای خدا از کجا شروع کنم خبرای خوبمو؟ اول اینکه شاینا خانوم خیلی وقته راه میره .تقریبن از قبل از تولدش چند قدم برداشت. بعدشم که کلی کلمه یاد گرفته که در زیر میبینید: اب-اب بده-بابا-ماما-عزیز-عباس-مریم-اش-مم مم-دردر-رفت-نیست امروز هم عمه رو گفت. این چند وقته این قد شاینا خانوم جیغ کشیده که بنده دیگه عادت کردم (واقعن دیگه چی بگم؟) اما خب با کلی تحقیق متوجه شدم که موقع جیغ کشیدن نباید بهش توجه کرد تا واسش عادت نشه.بعضی موقع ها هم اواخر جیغ زدناش سرش رو می کوبه زمین که من دیگه تحمل این یکی رو ندارم و زود بغلش میکنم.   ...
22 فروردين 1391
1