شاینا در ماهی که گذشت
سلام به همه
راستش خیلی وقته که مطلب جدید ننوشتم اماخب شاینا کلی حرف جدید با خودش اورده.
منو غذا:
شاینای مامان که از پنج ماهگی شروع به خوردن غذا کرده بود (اخه وزنش کم شده بود نه اینکه
سر خوداین کاروکرده باشم) تا ٢-٣ هفته فقط حریره بادام و برنج میخورد! تا اینکه کم کم مامانی هویج و
سیب زمینی و کدو حلوایی هم بهش اضافه کرد و دیروز هم یه کم اب گوشت بوقلمون به غذاش اضافه
کردم و امروز هم خیلی خیلی کم بهش زرده تخم مرغ دادم.اما یه چیزی که ازش نگرانم شیر خوردنه
شایناست که از ٤-٥ ماهگی خیلی بد شیر میخوره به خاطر همینم دخملی تو پنج ماهگی خیلی لاغر شد .همش به اطراف نگاهمیکنه یا اینکه موقع شیر خوردن گریه میکنه .
روابط اجتماعی:
شاینا کوچولو خیلی وقته بابایی شده .میدونستم دخترا بابایی میشن اما نمیدونستم به این زودی!
شاینا خیلی واسه بابا مهدیش ذوق میکنهاگه در حال خوابیدن باشه تا بابایی میاد کلی
دست و پامیزنه و میخنده. اگه بابایی بغلش نکنه توقعش میشه وگریه میکنه.
دختر کوچولوی من با عمه معصومه و خاله مرجان هم خیلی دوسته.اما نمی دونم چرا واسه مامان مژده
خیلی ذوق نمیکنه.( البته من که حسود نیستم)
رشد حرکتی:
دردونه مامان خیلی وقته که سینه خیزمیره و بایدهمه چیز و از دستش برداریم وخیلی وقته که روی ارنج
میخوابه اما هنوز نمیتونه بشینه که البته با تلاشی که از خودش نشون میده کم کم میشینه.
بیماری:
نفس مامان چند روزی میشه که پاش ادرار سوز شده (بد جور)و کلی دونه ریخته قسمت ران پاش حتا
جایی که جیش بهش نمیخوره .دکتر بردمش .کمی بهتر شده اما هنوز 2 تا سوختگی بزرگ روی پای
جیگرم هست.خدا کنه زودتر خوب بشه.